Una madre rusa dio a luz a una niña que pesó 7,75 kilos, más del doble del peso medio de los recién nacidos. |
jueves, 27 de septiembre de 2007
Nace bebé
miércoles, 19 de septiembre de 2007
محک زدن تاثیرات تکلم به دو زبان مختلف
کارشناسان در شهر ادینبورگ در اسکاتلند تحقیقات در مورد اثرات تکلم به دو زبان مختلف بر نحوه استفاده از زبان انگلیسی را آغاز کرده اند.
محققان دانشگاه ادینبورگ شماری داوطلب را مورد آزمایش قرار داده اند که قادرند هم به زبان انگلیسی و هم به زبانی دیگر صحبت کنند و در تحقیقات خود تلاش دارند ببینند مغز آنها زبان انگلیسی را چگونه درک و تجزیه و تحلیل می کند.
انگیزه انجام این تحقیق کشف چگونگی جمع آوری و حفظ کلمات انگلیسی در کسانی است که انگلیسی زبان مادری آنها نیست.
سارا هیوود، یکی از محققان دانشگاه ادینبورگ، می گوید: "نظریه ما این است که حتی اگر فردی غیربومی به زبان انگلیسی تسلط کامل داشته باشد، حافظه او کلمات انگلیسی را با روشی متفاوت از افراد بومی به خاطر می سپارد.
زبان یکی از اختراعات پر قدرت بشر بوده و مهارتی است که ما را به عنوان یک گونه زیستی از دیگر موجودات زنده منفک می کند و حیطه این اختراع به دنیای ارتباطات محدود نمی شود و حتی به گفته دانشمندان ممکن است قادر باشد همچون یک داروی شیمیایی از برخی عارضه های جسمانی مثل فراموشی و آلزایمر جلوگیری کند.
چندی پیش تحقیقی در کانادا نشان داد که افرادی که می توانند با تسلط کامل با دو زبان مختلف صحبت کنند و بنویسند، احتمالا هوشمندتر هستند و این هوشمندی را برای مدتی طولانی تری نیز حفظ می کنند.
104 نفر در گروه سنی 30 تا 88 سال در تحقیق دانشگاه یورک کانادا شرکت کرده بودند.
محققان این دانشگاه در جریان این مطالعه متوجه شدند که افرادی که به دو زبان مختلف تسلط کامل داشتند در مقایسه با گروهی که فقط یک زبان می دانسته است، تیزهوش تر بوده اند.
محققان کانادایی نتیجه تحقیق خود را در مجله عملی "روانشناسی و سالمندان" (Psychology and Ageing)، منتشر کردند. در این مقاله آورده شده بود که تسلط به دو زبان مختلف احتمالا از کند ذهنی ناشی از کهولت جلوگیری می کند.
این در حالی است که تحقیقات قبل از آن نیز نشان داده بود که فعال نگه داشتن مغز ممکن است مانع از ابتلا به بیماری فراموشی (Dementia)، در سنین پیری شود.
تحقیقات نشان داده است که افرادی که یک آلت موسیقی می نوازند، می رقصند یا به طور منظم مطالعه می کنند احتمالا کمتر در معرض خطر ابتلا به فراموشی قرار می گیرند.
سرگرمی های دیگر مثل حل کردن جدول متقاطع یا بازی تخته نرد نیز احتمالا به حفظ هوشمندی افراد کمک می کند.
مهارت های زبانی
تحقیقی که در دانشگاه یورک کانادا صورت گرفت بار دیگر ثابت کرد که مهارت های زبانی تاثیر مثبتی بر فعالیت مغز انسان دارد.
دکتر ایلن بیالیستوک و همکارانش در دانشگاه یورک با استفاده از آزمون های تائید شده میزان ادارک داوطلبان از مفاهیم حسی، تجربی و ذهنی را مورد آزمایش قرار دادند.
آنها دانش واژگان داوطلبان، مهارتشان در استدلال غیر بیانی و مدت زمان لازم برای آنها برای واکنش به موقعیت و موضوعی را در نظر گرفته اند.
نیمی از داوطلبان کانادایی بودند و فقط به زبان انگلیسی تسلط داشتند. نیمی دیگر از آنها هندی الاصل بودند و هم به زبان انگلیسی و هم به زبان تامیل تسلط داشتند.
اما یک نکته در همه داوطلبان مشترک بود و آن این که همگی تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع کارشناسی به پایان برده بودند و به طبقه متوسط جامعه تعلق داشتند.
محققان دانشگاه یورک کانادا در جریان مطالعات خود همچنین متوجه شدند که احتمال مبتلا بودن به بیماری فراموشی ناشی از کهولت سن در میان دواطلبان "دو زبانه" کمتر بوده است.
آنها در مقاله خود آورده اند: "افراد دو زبانه در هر سن و سالی که بودند راندمان ذهنی بالاتری داشتند و در میان آنها سرعت کاهش فعالیت مغز به خاطر پیری بسیار کمتر دیده می شد. به نظر می رسد که تسلط به دو زبان مختلف به جلوگیری از ضایع شدن مغز کمک می کند."
"انجمن آلزایمر" بریتانیا از یافته های این تحقیق استقبال کرد.
پرفسور کلایو بالارد، مدیر تحقیقاتی این انجمن، گفت: "این احتمال وجود دارد که یادگیری یک زبان دیگر در اوایل کودکی، فرآیند رشد مدار عصبی را به طور مثبت تحت تاثیر قرار دهد. در هر حال، ما باید با احتیاط نتایج این تحقیق خاص را تفسیر کنیم چون در داوطلبان از ملیت های مختلف بوده اند و در نظام های آموزشی مختلفی تحصیل کرده اند."
پرفسور بالارد در پایان گفت که "همه محققان می دانند که تحصیل به طور کلی ممکن است قدرت به حفظ قدرت ادراک افراد در دوران سالمندی کمک کند."
domingo, 16 de septiembre de 2007
Puertas de entrada y salida al órgano vital
sábado, 15 de septiembre de 2007
El deshielo une dos océanos گشایش گذرگاه کشتیرانی ناحیه
Diez jerbos en el espacioمأموریت فضایی ده موش روسی شروع ش
martes, 11 de septiembre de 2007
domingo, 9 de septiembre de 2007
Jerjes- Rey Persa
Jerjes- Rey Persa
Muere en el año
El sucesor de Darío se enfrentó en el segundo año de su reinado con los rebeldes del Delta egipcio, obteniendo una contundente victoria. La provincia egipcia quedaba confiada a su hermano Aquemenes, subiendo la dureza las relaciones con los súbditos egipcios. Una vez sofocadas las revueltas, Jerjes continuó con la lucha contra los griegos. Tras la victoria ante Leónidas de Esparta y la entrada en
El paso de Termópilas
Año
Finalmente Jerjes lanzo a sus hombres a la batalla, pero tal y como habían previsto los generales griegos, lo estrecho del desfiladero, sumado la formación de falange (formación defensiva que consta de una línea de soldados juntos, con escudos para defenderse y portando lanzas de unos
Gracias al tiempo ganado por Leónidas, los griegos pudieron organizarse y prepararse, la moral persa había sido tocada y posteriormente, en las batallas de Salamina y Platea, los persas fueron derrotados por los griegos.
La heroica lucha de Leónidas en Termópilas ha pasado a la historia como ejemplo de sacrificio, valor y honor en defensa de la patria y los ideales. Posteriormente una lapida fue puesta en el lugar en que cayeron los espartanos, en ella puede leerse "Caminante, ve a Esparta y di a los espartanos, que aquí yacemos los que defendimos sus leyes".
خشایار شاه
خَشایارشا از پادشاهان هخامنشی است. پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود. داریوش پسران بسیاری داشت که بزرگترین آنها آرتابرزن بود که از دختر گئوبرو، همسر نخست داریوش بود، ولی خشایارشا را که بزرگترین فرزند آتوسا دختر کورش بود به جانشینی برگزید. خشایارشا در نبشته ای از تخت جمشید پس از ستایش از اهورامزدا و شناسایی خود، می گوید: پدر من داریوش بود. پدر داریوش گشتاسپ بود؛ پدر گشتاسپ، آرشام بود. هم گشتاسپ و هم آرشام زنده بودند که پدر من به خواست اهورامزدا شاه شد. هنگامی که داریوش شاه شد کارهای نیک بسیار کرد. داریوش پسران دیگری داشت، به خواست اهورامزدا مرا مهست آنها نهاد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت رفت، من بر گاه(تخت) پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم، کارهای نیک بسیار کردم. آنچه پدرم کرد و نیز آن چه من کردم، چیزهای دیگر را من افزودم و آنچه من و پدرم کردیم همه به خواست اهورامزدا بود پس از خاکسپاری، تاجگذاری انجام می شد. تنها نوشته ای که ازآیین تاجگذاری برجای مانده نوشته ی پلوتارک درباره ی برتخت نشستن اردشیر دوم است، وی می گویید آیین تاجگذاری از سوی مغان در پاسارگاد انجام می شد که درآن جانشین بایستی جامه ی خود را درآورد و جامه ای را که کورش پیش از شاهی بر تن می کرد بپوشد که با این کار پیوستگی دودمانی گرامی داشته می شد. شاه برای نمایاندن نشستن برتخت باج هایی که به روزگار شاهنشاه پیش بود می بخشید.
نام خشایارشا از دو جزء خشای (شاه) و آرشا (مرد) تشکیل شده و به معنی «شاه مردان» است.
خشایارشا در سن سی و شش سالگی به سلطنت رسید و در آغاز سلطنت شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند و بعد به بابل رفت و شورشهای آنجا را نیز سرکوب کرد. در این جنگ قسمت اعظم بابل ویران گشت.
خشایارشا در صدد استفاده از اختلافات داخلی یونانیان نبود و نمیخواست به این کشور حمله کند. اما اطرافیان وی از جمله مردونیه داماد داریوش شکست ماراتن را مایه سرشکستگی ایران میدانست و خشایارشا را به انتقام فرامیخواند. یونانیان مقیم دربار ایران نیز که از حکومت این کشور ناراضی بودند از خشایارشا درخواست میکردند که به یونان یورش برد. در آنزمان در یونان حکومتهای مستقلی با عنوان دولت شهر بر هریک از بلاد این کشور حکمرانی میکرد.
حمله به یونان
سرانجام خشایارشا به قصد حمله به یونان به کاپادوکیه واقع در آسیای صغیر رفت و این شهر را مرکز ستاد فرماندهی خود قرار داد. وی سه سال تمام به تجهیز سپاه مشغول شد و در نهایت سپاه بزرگی که بنا به گفته هرودوت در آن، ۴۶ گونه نژاد و قوم مختلف حضور داشتند بسیج کرد و در بهار ۴۸۰ قبل از میلاد به سوی یونان حرکت کرد. عربها، هندی ها، پارسها، مادها، سکاها، فنیقیها، مصریها و حتی ساکنان جزایر خلیج فارس نیز در این لشکرکشی حضور داشتند. البته لازم بذکر است که مورخان یونانی در مورد تعداد افراد قشون ایران در این لشکرکشی راه مبالغه نمودهاند و گاه تا پنج میلیون نفر نیز ذکر کردهاند اما بنا به نوشته سایر مورخان تعداد افراد سپاه خشایارشا پانصدهزار نفر بوده که البته همه آنها سرباز نبوده و بسیاری آشپز و ملوان و … در این ارتش خدمت مینمودند.
نبرد ترموپیل و تصرف آتن
نبرد ترموپیل یکی از نبردهای ایران و یونان است که در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در تنگهٔ ترموپیل (Thermopylae)٬ بین سپاهیان لئونیداس (Leonidas)٬ پادشاه اسپارت و سپاهيان خشایارشا هخامنشی در گرفت.
مدارك اين جنگ متأسفانه يكطرفه است زيرا هر چه ما در بارهٔ اين جنگ مىدانيم مطالبى است كه هرودوت تاريخنويس یونانی ذكر كرده است و در مدارك شرقى كلمهاى وجود ندارد و از ارقام و نوشتههاى هرودوت نيز برمىآيد كه او مطالب خود را از يونانيهاى ديگر گرفته و متأسفانه چون گفتهٔ طرف مقابل در دست نيست مدارك او همه جا گزافهگویی بلامعارض است.
رویدادهای پیش از نبرد
داریوش بزرگ در سالهای پایانی عمر خود به یونان لشکرکشی کرد. در این زمان بخش بزرگی از آسیای کوچک جزو قلمرو ایران بود. با این حال٬ تعدادی از فرمانروایان آن نواحی سر به شورش برداشته بودند. در این شورش٬ شهرهای یونانی-که مشهورترین آنها آتن و اسپارت بودند-دست داشتند. شورشیان بهمراهى يونانيان ساكن آسیای کوچک و آتنیها سارد را در محاصره گرفتند و چون سپاهى در آن نبود تسخیرش كردند. داریوش به یونان لشکرکشی کرد تا به تنبیه شورشیان بپردازد. هنگامی که سپاهیان او به آتن رسیدند٬ مردم آتن به پایداری پرداختند. در این نبرد که به نبرد ماراتن معروف است٬ آتنیها توانستند از سقوط شهرشان جلوگیری کنند. داریوش به سپاهیان دستور داد تا باز گردند. او قصد داشت سال بعد دوباره به یونان لشکرکشی کند اما بعد از مدتی درگذشت.
همزمان با روی کار آمدن خشایارشا٬ پسر و جانشین داریوش٬ خشایارشا تصمیم گرفت نقشهٔ پدر را برای حمله دوباره به یونان عملی سازد.
آغاز نبرد
در سال ۴۸۰ پیش از میلاد ، خشایارشا به یونان لشکر کشید. پس از ورود شاه ايران به نزدیکی ترموپيل٬ شاه چهار روز جنگ را عقب انداخت و روز پنجم مادیها و كیسسیها را فرستاد كه يونانيها را زنده گرفته نزد او آورند. آنها با حمله خود كارى از پيش نبردند. پس از آن پارسىها را مأمور كرد. آنان كه موسوم به جاويدانها بودند نيز نتوانستند كارى از پيش برند چه هم لاسدمونیها خوب مىجنگيدند و هم محل موافق جنگ نبود. سرانجام يكنفر يونانی ملیانی افییالت (Ephialte) پسر اوریدم (Eurydeme) بطمع پاداش بزرگ نزد خشايارشا رفت و گفت راهى است كه از آن مىتوان پيشرفت و به ترموپيل درآمد. خشايارشا با شعف بسيار پيشنهاد افییالت را پذيرفت و هیدارنس مأمور شد تا از آن راه برود چون شب دررسيد و چراغها روشن گشت پارسىها حركت كردند. اين كورهراه از رود آسپ شروع ميشد و به آلپن (Alpene) شهر اول لكريها مىرسيد. پارسىها پس از عبور از آسپ در تمام شب در كورهراه حركت كردند و در طليعه صبح به قلهٔ كوه رسيدند. در اينجا هزار فوسیدی حفاظت مىكرد و چون ايرانيان به آنها رسيدند باران تير به آنها باريدن گرفت و سرانجام آنها فرار را بر قرار ترجيح دادند. هىدارنس پس از اين فتح از قلهٔ كوه سرازير شد و به مدافعين ترموپيل حمله برد. فرمانده ترموپيل لئونيداس چون ديد كه سپاهيان او مرگ را روياروى خود مىبينند عدهاى (بقول هرودوت «سیصد تن»؟ از اسپارتیها و چهار يا پنج هزار نفر يونانی) را برداشت و به بقيه فرمان داد كه بهر كجا مىخواهند بروند. بارى بقول هرودوت تسپیانها و اهالی تب با لئونيداس ماندند.
صبح حملهٔ ايرانيان آغاز شد و با وجود مقاومت شديد اسپارتيها عاقبت لئونيداس با همه سپاهيان خود كشته شد و از ايران نيز مردمان نامى چون دو پسر داريوش آبراکوام و هیپرانت بخاك افتادند. گفتنی است خشايارشا پس از كشته شدن لئونیداس و یونانیان در ترموبیل ميان كشتگان بگردش پرداخت همينكه به جسد لئونيداس رسيد و شنيد كه او پادشاه و سردار اسپارتها بود امر كرد سر او را بريده به صلیب بکشند. اين رفتار خشايارشا میرساند كه نسبت به لئوانيداس زمانی كه او زنده بود بسيار خشمگين بود والا مرتكب چنین عملى نكوهيده نمی شد. چه ایرانیان با دشمنان خویش که با شجاعت در مقابلشان می جنگیدند با بزرگواری رفتار میکردند.
چون لشكر اسپارتى شكست خورد اهالی تب كه در جنگ شركت داشتند دست بسوى ايرانيان درازكردند و گفتند ما مجبور بوديم كه چنين بجنگيم. در همين اوان جنگهاى دريائى زياد در ناحيه ارتیمیزیوم (Artemisium) واقع شد كه سرانجامى جز غرق چند كشتى چيز ديگر نداشت و ضمناً نيز سپاهيان ايران يك يك شهرهاى سر راه خود را گشود تا به آتن سرازير شد. از زمان حركت خشايارشا از هلسپونت تا ورود او به اتیک (ناحيهاى است كه آتن در آن قرار دارد) چهار ماه طول كشيد و چون خشايارشا به آتن رسيد شهر را خالی يافت و فقط عدهاى از آتنیها به معبد آکروپولیس پناهنده شده بودند و خزانهداران آن و عدهاى از فقرا كه نتوانستند از شهر بيرون روند در شهر مانده بودند. اينها به ارگ شهر پناه بردند و آن را با چوبهایی محافظت مىكردند. پارسىها براى تسخير ارگ در تپهاى محاذى آنجا گرفتند و از آنجا تيرهاى خود را با نخهاى كتان مىپيچيدند و آتش زده بشهر مىانداختند. بدين منوال آتش بشهر روانه مىكردند و استحكامات را در مىنورديدند. مردمان آتنی در اين موارد چارهاى نداشتند جز آنكه با انداختن سنگهاى بزرگ خود را از خطر حمله كنندگان محفوظ دارند. بارى محاصره بطول انجاميد تا اينكه چند نفر از پارسىها از جایی كه بواسطهٔ استحكام طبيعى نگهبان نداشت بالا رفته داخل ارگ شدند پارسىها پس از ورود بشهر دروازهها را بازكردند و آتنىها نيز پارهاى خود را كشتند و پارهاى ديگر به معبد آکروپولیس پناه بردند و سرانجام سپاه ایران آتن را به تصرف درآورد و کاخ آکروپولیس در زمان جنگ نابود شد ولی معبد آکروپولیس و خانه های شهر به دستور خشایارشاه به سربازانش سالم ماند.
(اسپارتیها بنا بر قوانین لیکورگ فرار کردن از میدان جنگ را ننگ بزرگی میدانستند و مجازات آن اعدام بود، حتی وقتی جوانان این سرزمین به نبرد میرفتند مادرانشان به آنها میگفتند:«پسرم! بر سپر یا با سپر» یعنی یا کشته شو تا جسدت را بر روی سپرها بیاورند و یا پیروز شو و با سپر برگرد. لذا در فرار یونانیها از تنگه ترموپیل اسپارتیها برجای ماندند و پس از کشته شدنشان یونانیها بر مزار این سیصد تن نوشتند: ای رهگذر به اسپارت بگو ما در اینجا خوابیده ایم تا به قوانین کشور خود وفادار باشیم.»)